معنی بلم بجر - جستجوی لغت در جدول جو
بلم بجر
شلوغی و سر و صدای زیاد
ادامه...
شلوغی و سر و صدای زیاد
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلم بسر
(کَ لَ بِ سَ)
بمزاح یا تحقیر، کنایه از معمم. آخوند. دستاربند. مندیل بند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
ادامه...
بمزاح یا تحقیر، کنایه از معمم. آخوند. دستاربند. مندیل بند. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
علم بر
(بَ چَ / چِ / بَچْ چَ / چِ)
بمعنی علم بردار است. (آنندراج). حامل علم:
نی نی به روز عیدی و روز دعاش هست
کیخسرو آبدار و سکندر علم برش.
خاقانی (از آنندراج)
ادامه...
بمعنی علم بردار است. (آنندراج). حامل علم:
نی نی به روز عیدی و روز دعاش هست
کیخسرو آبدار و سکندر علم برش.
خاقانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویر بلا اجر
بلا اجر
بدون مزد بی پاداش
ادامه...
بدون مزد بی پاداش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر علم بر
علم بر
درفش بر آن که درفش را حمل کند حامل علم
ادامه...
درفش بر آن که درفش را حمل کند حامل علم
فرهنگ لغت هوشیار
بیم بور
رفت و آمد کردن، آمد و شد
ادامه...
رفت و آمد کردن، آمد و شد
فرهنگ گویش مازندرانی
بام بر
راه بام، سوارخ ورود به بام، بام
ادامه...
راه بام، سوارخ ورود به بام، بام
فرهنگ گویش مازندرانی
بلت بر
نردبان دو طرفه ی ثابت پرچین جهت عبور و مرور
ادامه...
نردبان دو طرفه ی ثابت پرچین جهت عبور و مرور
فرهنگ گویش مازندرانی
بم بور
رفت و آمد
ادامه...
رفت و آمد
فرهنگ گویش مازندرانی
لم بر
پلیکان، مرغ سقااین نام به خاطر زائده ی پوستی زیر منقار
ادامه...
پلیکان، مرغ سقااین نام به خاطر زائده ی پوستی زیر منقار
فرهنگ گویش مازندرانی